بچه که بودم یادم نمیاد کسی ازم پرسیده باشه : میخوای چکاره بشی ؟

شاید فکرکردن چون توی یه خانواده کارمندی بزرگ شدم منم کارمند میشم دیگه ...

اما من همیشه دوست داشتم یه ستاره باشم ، مث یه نور کوچولو باشم تو دل تاریکی زندگی آدم ها ...

بزرگ شدم اما خودم معتقدم نه با ذهنیت و باورهای درست ...

تا 18 سالگی همه چیز معمولی و عادی بود اما بعد از انتخاب من که دنیای هنر بود و سر از رشته مدیریت درآوردم همه چیز تغییر کرد ...

" مدیریت " منو به سمت دنیای جدیدی سوق داد ...

کم کم با گذشت زمان فهمیدم چقدر به این رشته علاقه دارم و حاضرم ساعتها برای کسب مهارت در این رشته کتابهای مختلف رو بخونم و تجربه کسب کنم  و البته با توجه به تیپ شخصیتی که داشتم خیلی ها می گفتن چقدر بهت میاد مدیر باشی 🙂

از ترم دوم کارشناسی وارد دنیای کسب و کار شدم ... اون زمان عضو خانواده بزرگ یکی از ثروتمندترین و معروفترین افراد شهرم شدم . دو سال کنار یه تیم حرفه ای کار کردم و خیلی چیزها یاد گرفتم . این شخص و بودن من در اون تیم حرفه ای باعث شد به مرور زمان ورژن دیگه ای از خودم رو بسازم و تغییرات زیادی رو تجربه کنم و کم کم " باورهای من " تغییر کرد ...

همون روزها بود که توی یکی از جلسات شرکتمون برای اولین بار با " پروفسور علیرضا آزمندیان " آشنا شدم و همه چیز از همون روزها شروع شد ...

و من فهمیدم به نقل قول از دکتر آزمندیان که :

" به گونه ای بهتر هم می توان زندگی کرد ..." 

و چقدر این جمله دنیای من رو تغییر داد !

بعد از گذشتن از دوران کارشناسی بزرگترین هدفم این بود که : کارشناسی ارشد قبول بشم ، مدرکمو بگیرم و برم دنبال هدفام  ... و همین هم شد و بزرگترین هدف اون روزهای من تیک خورد .

از اون روزها 12 سال میگذره و من تمام این سالها  گرچه در مجموعه های بزرگ و معتبری فعالیت داشتم اما تمام تمرکزم روی " رشد و توسعه فردی خودم " بود ...

بعد از تموم شدن دوران ارشد تصمیم گرفتم برای ادامه کارم دنیای جذاب و پرهیجان " دیجیتال مارکتینگ " رو انتخاب کنم و تصمیم گرفتم در این زمینه آموزش ببینم و مهارتهای بیشتری کسب کنم و مدرک بین المللی دیجیتال مارکتینگ رو سال 1398 دریافت کردم و از اون روز تا الان دوچیز تمام زندگی منه :

اول : دنیای بی انتهای رشد و توسعه فردی و کمک به افراد برای کشف رسالت وجودی خودشون 

و دوم : دنیای جذاب دیجیتال مارکتینگ

و از " توسعه فردی " بگم : دنیایی که به جرأت می تونم بگم هرکسی در این زمینه آموزش ببینه و تصمیم به " تغییر " بگیره دیگه نمی تونه آدم قبلی باشه ، چون از زمانی که تو شروع به ساختن خودت و باورهات می کنی دیگه هیچ چیز مثل قبل نمیشه و دستاوردهای تو که از باورهات نشأت می گیرن ، زندگی و آینده تو رو میسازن ...

و حالا مدتهاست که تصمیم گرفتم مهارتها و دانش خودم رو و هرچیزی که در این سالها آموزش دیدم رو به دیگران و به ویژه خانمها آموزش بدم تا بتونیم در کنار هم رشد کنیم و جامعه ای سرشار از آگاهی بسازیم و باورکنیم که زندگی شاد و حال خوب ساختنیه ...

و میشه با آموزش و استمرار و پشتکار دوباره " باورهای جدید " و دوباره زندگی رو از نو ساخت ...

اگه توام تصمیم گرفتی در این مسیر پرهیجان و جذاب قدم بزاری من از ابتدا تا انتها کنارتم ... نترس و فقط شروع کن و ادامه بده ... و ادامه بده ... و ادامه بده ... و از دیدن نتایج بزرگت شگفت زده شو ...!!!